Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-07@14:16:24 GMT

امروز با مولوی: در شهر یکی کس را هشیار نمی‌بینم

تاریخ انتشار: ۲ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۳۶۶۸۱

من مست و تو دیوانه، ما را که بَرد خانه؟

صدبار تو را گفتم: کم خور دو سه پیمانه؟

در شهر یکی کس را هشیار نمی‌بینم

هریک بتر از دیگر شوریده و دیوانه

جانا به خرابات آ تا لذّتِ جان بینی

جان را چه خوشی باشد بی‌صحبتِ جانانه؟

هر گوشه یکی مستی دستی ز برِ دستی

و آن ساقیِ هر هستی با ساغرِ شاهانه

تو وقفِ خراباتی دخلت می و خرجت می

زین وقف به هشیاران مسپار یکی دانه

ای لولیِ بربط‌زن تو مست‌تری یا من؟

ای پیشِ چو تو مستی افسونِ من افسانه

از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد

در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه

چون کشتیِ بی‌لنگر کژ می‌شد و مژ می‌شد

وز حسرتِ او مرده صد عاقل و فرزانه

گفتم: ز کجایی تو؟ تسخر زد و گفت: ای جان

نیمیم ز ترکستان، نیمیم ز فرغانه

نیمیم ز آب و گِل، نیمیم ز جان و دل

نیمیم لبِ دریا، نیمی همه دُردانه

گفتم که: رفیقی کن با من که منم خویشت

گفتا که: بنشناسم من خویش ز بیگانه

من بی‌دل و دستارم در خانهٔ خَمّارم

یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه؟

در حلقهٔ لنگانی می‌باید لنگیدن

این پند ننوشیدی از خواجهٔ علیانه

سرمستِ چنان خوبی کِی کم بود از چوبی؟

برخاست فغان آخر از اُستن حنانه

شمس‌الحقِ تبریزی از خلق چه پرهیزی؟

اکنون که درافکندی صد فتنهٔ فتّانه

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: امروز با حافظ : صبا وقت سحر بویی ز زلف یار می‌آورد امروز با سیمین بهبهانی: من آن روز می گفتم که از مار می ترسم امروز با حافظ : شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا ، بر مُنتهای همت خود کامران شدم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: شعر امروز مولوی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۳۶۶۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

صدایی که دستور جنایت صادر کرد! | مادرم گفت تو دیوانه ای و شنیدن این جمله موجب شد تا من ...

همشهری آنلاین؛ حوادث : ساعت ۲۲ شنبه شب، ساکنان ساختمانی در یکی از محله های پایتخت متوجه فریادهایی شدند که از واحد طبقه سوم به گوش می‌رسید. در طبقه سوم مادر و پسری زندگی می‌کردند که همسایه ها هر ازگاهی صدای درگیری آنها را می‌شنیدند. آن شب اما دعوای آنها متفاوت تر از شب های دیگر بود؛ ‌پسر جوان مدام فریاد می کشید و مادرش کمک می خواست. همسایه‌ها خود را به مقابل در آپارتمان آنها رساندند اما هر چه در زدند کسی در را باز نکرد و ناگهان صدای مادر قطع شد. همسایه ها با پلیس تماس گرفتند و دقایقی که گذشت بوی دود و آتش به مشامشان رسید و آتش نشانی را خبر کردند.

گزارش قتل

پلیس و آتش نشانان پایتخت در زمانی کوتاهی در محل حادثه حاضر شدند و پس از ورود به آپارتمان طبقه سوم، آتش را مهار کردند. آنها با پیکر بی جان زنی در سالن پذیرایی مواجه شدند که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. کمی آنطرف تر پسر مضطرب و پریشان وی ایستاده بود که توسط پلیس دستگیر شد. در این شرایط گزارش این جنایت به قاضی محمد مهدی براعه بازپرس جنایی تهران اعلام شد و او به همراه تیم تجسس پلیس آگاهی تهران در محل حادثه حاضر شدند. بررسی‌ها حکایت از این داشت که مقتول حدود ۷۰ ساله بود و به دست پسر ۳۶ ساله اش به قتل رسیده بود. پسر این زن پس از قتل مادرش، در خانه بنزین ریخته و آنجا را به آتش کشیده بود تا به زندگی خودش هم پایان بدهد اما با حضور به‌موقع همسایه‌ها آتش آسیبی به او نرسانده بود.

عامل این جنایت دستگیر شد و در بازجویی ها به قتل مادرش اعتراف کرد اما گفت که قصد گرفتن جان وی را نداشته است. این پسر جوان گفت: سال‌هاست که دچار مشکلات روحی و روانی شده ام و مدام دارو مصرف می کنم. چند ماهی هم در بیمارستان اعصاب و روان بستری بودم و شرایط خوبی نداشتم. هر وقت داروهایم را نمی خوردم، ‌خشم وحشتناکی به سراغم می آمد و صداهایی در گوشم می شنیدم؛ ‌صدای افراد مختلف که شبیه به زمزمه بودم.

وی ادامه داد: هر ازگاهی با مادرم دعوا می کردم اما آن شب ماجرا فرق داشت. مادرم از من پرسید که آیا قرص هایم را مصرف کرده ام یا نه. آن روز فراموش کرده بود قرص هایم را مصرف کنم و روانم بهم ریخته بود. مادرم عصبانی شد و به خاطر فراموشی ام اعتراض کرد. سپس خواست تا داروهایم را مصرف کنم. حتی به من گفت دیوانه ای و باید قرص هایت را بخوری. این جمله‌اش عصبانی ام کرد. بعد همان صداهای عجیب را در گوشم شنیدم. صداها می گفتند که انتقامت را بگیر. نمی دانم چه شد که جان مادرم را گرفتم. بعد که به خودم آمد تازه فهمیدم که چه اشتباهی مرتکب شده ام. تصمیم گرفتم با آتش زدن خانه به زندگی خودم هم پایان بدهم اما نقشه ام ناتمام ماند و دستگیر شدم.

این پسر جوان پس از اقرار به قتل بازداشت شد و بازپرس جنایی دستور داده تا سلامت روانی وی مورد بررسی قرار بگیرد. این در حالی است که تحقیقات نشان می‌دهد که متهم سابقه بیماری روحی و روانی و بستری شدن در بیمارستان را داشته است.

کد خبر 849440 برچسب‌ها فراجا بیماری روانی قتل - قاتل

دیگر خبرها

  • شادی دیوانه‌وار و پیغام کنعانی در وطنی (عکس)
  • این بیلسای دیوانه؛ دعوت از بازیکن آماتور به تیم ملی اروگوئه!
  • ساعات دیوانه‌وار: فرار از در پشتی پارک‌دوپرنس!
  • فال حافظ امروز دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ با معنی و تفسیر
  • صدایی که دستور جنایت صادر کرد! | مادرم گفت تو دیوانه ای و شنیدن این جمله موجب شد تا من ...
  • کنایه روزنامه جمهوری اسلامی به مولوی عبدالحمید
  • قیمت خودرو امروز ۱۶ اردیبهشت + جدول
  • عصبانیت کیهان از ارسال کمک‌های مردمی به حساب عبدالحمید
  • مرمت خانه‌های تاریخی اردبیل امسال تعیین تکلیف می‌شود
  • عملکرد دیوانه کننده لیونل مسی در بازی شب گذشته اینتر میامی